جدول جو
جدول جو

معنی علی عکوک - جستجوی لغت در جدول جو

علی عکوک
(عَ یِ عَ کَوْ وَ)
ابن جبله بن مسلم بن عبدالرحمان ابناوی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به عکوک. از شعرای مشهور عراق بود و اصل او از شیعیان خراسان است. وی در سال 160 هجری قمری در نزدیکی بغداد متولد شد و غالب اشعارش در مدح ابودلف عجلی است. او شخصی نابینا و ابرص بود و أصمعی شاعر بر او حسد می ورزید و هم اوست که وی را ملقب به عکوک (بمعنای فربه) کرد. علی بن جبله در سال 213 هجری قمریبه امر مأمون بقتل رسید. (از الاعلام زرکلی از وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 348 و سمط اللاّلی ص 330 و تاریخ بغداد ج 11 ص 359 و الشعر و الشعراء ص 360 و کتاب الورقه ص 106 و نکت الهمیان ص 209). ابن الندیم در الفهرست می نویسد که او را صد و پنجاه ورقه شعر است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَیِ عَ لَ)
ابن عبدالله بن علی بن حسین بن زید بن علی بن حسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علوی علیهم السلام. مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن الشبیه (معجم الادباء چ مارگلیوث) و یا شبیه (معجم الادباء چ قاهره) وی خطاط بود و از دسترنج خود معاش خویش را به دست می آورد و به فقرا نیز کمک میکرد. مولد او در عیداضحای سال 360 هجری قمری بود و در دهۀ اول رجب سال 441 هجری قمری درگذشت. صاحب معجم الادباء گوید که دیوانی از عروه بن ورد به خط او دیده است. رجوع به معجم الادباء چ قاهره ج 13 ص 271 و چ مارگلیوث ج 5 ص 230 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَلَ)
ابن ابی احمدحسین طاهر بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفرالصادق (ع) ملقب به علم الهدی و ثمانینی و ذوالثمانین و ذوالمجدین و سیدمرتضی و شریف مرتضی. رجوع به علم الهدی موسوی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ لَ)
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاوس علوی فاطمی. مشهوربه ابن طاووس و ملقب به رضی الدین و مکنی به ابوالقاسم. رجوع به ابن طاووس و علی (ابن موسی بن...) شود
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی. ملقب به الناصر لدین الله. نخستین تن از ملوک بنی حمود در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
ابن عبدالکریم بن علی بن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی. مشهور به نسّابه و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی. رجوع به علی شجری شود
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی زیدی شود
ابن عبدالقادر بن عبدالرحمان بن علی بن علی بن علی بن أمین علوی اندلسی جزایری مالکی شاذلی. رجوع به علی اندلسی شود
ابن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی. رجوع به علی حمانی (ابن محمد بن جعفر کوفی...) شود
ابن حسن (یا حسین). مکنی به ابوالقاسم. منجم و ریاضیدان مشهور قرن چهارم هجری قمری رجوع به ابن اعلم شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ دَ)
ابن مسافر عدوی. متکلم بود و در سال 557 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 241)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ وَ)
ابن حسن اکوع صنعانی. وی عالم هیأت بود و وزارت مهدی عباس و فرزندش منصور را عهده دار بود. سپس مورد خشم منصور واقع شد و مدت یک سال در زندان او به سر برد. و سرانجام در ماه صفر سال 1203 هجری قمری در صنعا درگذشت. او راست: 1- جدولی در ماههای رومی و عربی. 2- مختصر عده الحصن الحصین با سقاط المخرجین. (از معجم المؤلفین بنقل از نیل الوطر ج 2 ص 129 الاعلام زرکلی ج 5 ص 84)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ وَ)
ابن حسین بن علی عوض مزیدی اسدی حلی. فقیه و مورخ و ادیب و شاعر اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری قمری بود که درسال 1250 یا 1253 هجری قمری متولد شد و در دوم جمادی الاّخرۀ سال 1325 هجری قمری درگذشت و جسد او به وادی السلام در نجف اشرف حمل گردید و دفن شد. نام او در مصنفی علم الرجال به صورت ’علی بن حسین بن عوض حلی اسدی’ آمده است. او راست: 1- الاسرار المرضیه و الاّثار العوضیه. 2- تراجم المعاصرین من علماءالحله. 3- الفلک المشحون فی الحرکه والسکون. 4- محاضرهالادیب و مسامرهالحبیب. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41)
لغت نامه دهخدا